صباصبا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

شکست سکوت

صبا کاشت حلزون شنوایی شده و حالا شنواست.

کودکی دهه شصت

1390/8/17 8:53
نویسنده : مامان صبا
408 بازدید
اشتراک گذاری

امروزبا سروصدای همسرم:برف برف پاشید چشم باز کردم .امیرحسین  وبهروز(همسرم) و راه انداختم.صبا هم که مثل یه فرشته اروم خوابیده بود. به یاد گذشته نشتم پشت سیستم:

شبهای سرد وصبحهای یخبندان اما دلهامون که مثل خورشید وسط تابستون  گرم بود.اون موقع ها برف از اوایل ابان شروع میشد وارتفاعش تو کوچه ها تا نصف قدمون میرسید بعد هم که همه اهالی برف پشت بوم هاشون و تو کوچه های تنگ و باریک میریختن ارتفاعش از قدمون هم بالا میزد.

لباسای زمستونیمون اغلب مال خواهر برادرای بزرگترمون بود البته نه اینکه نداشته باشیم تهیه کنیم اصلا اون موقع ها این جزءفرهنگ مردم بود که لباس دور نمینداختن حتی لباسا تو فامیلم میگشت تا دیگه به درد نخوره.خلاصه لباسامون و میپوشیدیم وچکمه هامونو که شب قبل مامان کنار بخاری یا زیر کرسی گرم کرده بود پا میکردیم ومیزدیم تو دل برف حتی بعضی وقتها پسر جوونای کوچه تونل برفی هم درست میکردن که با ذوق از توی اون رد میشدیم تعطیلی برفی هم که رسم نبود خلاصه تا برسیم مدرسه انگشتهای پامون از سرما ترک میخورد خو دمن چند بار این اتفاق برام افتاد  ولی انگار عادی بود واهمیت نداشت .ظهر که به خونه میاومدیم چه اومدنی تو راه هزار دور قمری میزدیم وبا دوستامون بازی میکردیم سعی میکردیم از کوجه هایی که یخ داره بیایم که مسافت بیشتری لیز بخوریم .بعد هم خونه که بوی ناهار خوشمزه مامان دمی با ترشی که از خوردنش سیر نمیشدیم وخواب اجباری ظهر تماشای برنامه کودک از تلوزیون سیاه وسفید ونوشتن مشق حسنک کجایی وروباه وخروس

پسندها (1)

نظرات (5)

مامانی حسنا جون
17 آبان 90 10:31
سلام عزیزم واقعا با خوندن این متن چقدر دور شدم از زمان حال و به گذشته فکر کردم
دلتنگ شدم چقدر زود گذشت
ای کاش دوباره برمیگشت
اینجا هم زمین لباس سفید تنش کرده
وای خدایا ممنون
بسیار عالی بود

روز برفی قشنگی داشته باشی حسنا ومامان مهربون

آوين
17 آبان 90 13:58
سلام عزيزم خدانكنه دلت گرفته باشه ، بازم ناششششششششششكري
مطلبت مثل هميشه خيلي شيرين بود و به دلم نشست ياد قديما به خبر[
ممنونم خدا رو شکر دست خودم نبود دلم تنگ میشه
روز برفی قشنگی داشته باشی

مامان نفس طلایی
17 آبان 90 20:16
منم صبح با صدای همسرم بیدار شدم که گفت پاشو برف ...
مامان کیانا
22 آبان 90 12:05
دختر من هم همسن دختر شماست .20 اسفند 89 به دنیا آمده (اگه طبیعی به دنیا می امد دقیقا هم سال و هم روز صبا کوچولو شما می شد و یک برادر هم به نام کیارش دارد که متولد 17 فروردین 84 است

خوش اومدی دوست جدید ومهربونم خواستم بیام تو وبت نمیدونم چرا ارور داد


نوشین
24 آبان 90 4:10
دلا امشب به می باید وضو کرد / و هر ناممکنی را آرزو کرد
عیدتون مبارک


عید شما هم مبارک عزیزم خوش اومدی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شکست سکوت می باشد