صبا عروسی رفته بود
سلام قشنگم چند روز پیش که با عمه و عزیز اینا رفته بودیم عروسی . تو اصلا سر جات نمینشستی و مدام دوست داشتی در صدر مجلس یعنی میون گود روبروی عروس داماد حرکات موزون انجام بدی عروس داماد هم جزو فامیلای خیلی دور بودن ومن دوست نداشتم زیاد شیطونی کنی
خیلی بامزه رفته بودی ودست یه دختر کوچولو که برادر زاده داماد میشد رو گرفته بودی و سعی میکردی ببریش وسط تا برقصه دختره یه ذره که میومد کنار بهش میگفتی( نی نی نه اینجا نلخص اونجا بلخص)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی