صباصبا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

شکست سکوت

صبا کاشت حلزون شنوایی شده و حالا شنواست.

صبا عروسی رفته بود

سلام قشنگم چند روز پیش که با عمه و عزیز اینا رفته بودیم عروسی . تو اصلا سر جات نمینشستی و مدام دوست داشتی در صدر مجلس یعنی میون گود روبروی عروس داماد حرکات موزون انجام بدی  عروس داماد هم جزو فامیلای خیلی دور بودن ومن دوست نداشتم زیاد شیطونی کنی خیلی بامزه رفته بودی ودست یه دختر کوچولو که برادر زاده داماد میشد رو گرفته بودی و سعی میکردی ببریش وسط تا برقصه دختره یه ذره که میومد کنار بهش میگفتی( نی نی نه اینجا نلخص اونجا بلخص) ...
3 شهريور 1391

مامان جیش دالم.بیری صنلی جیش بوخونم!

دختر گلم توبیست و هفت ماهگی یاد گرفتی که دیگه دستشویی بری   .یه لگن برات خریدم که روز اول فکر میکردی صندلی بازییه و نمیزاشتی بزارمش دستشویی. اما وقتی چند تا عکس از نی نی هایی که روی به قول خودت صندلی جیش دیدی راضی شدی اونو تو دستشویی بزارم. خلاصه یه ماهی خونه رو با جیش های وقت و بی وقتت صفا دادی   . ولی الحمدلله فهمیدی قصه چییه ... ...
3 شهريور 1391

عشق مادری (وب ارمیتا)

  امیرحسین روز هفتم تولد   صبا روز هفتم تولد   تاعشق آمددردم آسان شدخداراشکر مادرشدم اوپاره جان شد خداراشکر  شوق شنیدن ریخت حتی گریه اش در من لبخندزدجانم غزلخوان شدخداراشکر من باغبان تازه کاری بودم امااو یک غنچه زیباوخندان شدخداراشکر اوآمدوباران رحمت باخودش آورد گلخانه ماهم گلستان شدخداراشکر سنگ صبورم نورچشمم میوه قلبم شب راورق زدماه تابان شد خداراشکر مادرشدن یک امتحان سخت وشیرین است دلواپسی هایم دوچندان شدخداراشکر!     ...
24 خرداد 1391

چاقاله بادوم

      چاقاله بادوم، آرزوهایش مثل خودش بانمکه آرزوی اون یه اتاق پر از آدامس و پفکه دلش می خواد رختخوابش از نون و شیرینی باشه یا اینکه بشقاب غذاش اندازه سینی باشه با ابرای تو آسمون حرف می زنه از رو زمین: «کاشکی شما پشمک بودید با هم می اومدید پایین» چاقاله بادوم بسّه ، باید آرزوهات رو کم کنی هر چی که دیدی نباید فوری توی شکم کنی  منبع: ایستگاه کودک ...
24 خرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شکست سکوت می باشد