صباصبا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

شکست سکوت

صبا کاشت حلزون شنوایی شده و حالا شنواست.

واکسن هجده ماهگی

امروز رفتیم مرکز بهداشت وواکسن هجده ماهگی ات و زدی.خیلی درد کشیدی ولی چه میشه کرد برای سلامتی خودته .امیر حسین هم مریضه وبرای اینکه تو ازش نگیری دیشب بردیمش خونه مامانی اونجا مامانی ازش پرستاری کنه .میدونی که مامانی عاشق شما هاست وامیر حسینم از خداش بود اونجا بمونه.خلاصه از بیرون که اومدیم ناهارت ودادم خیلی نخوردی از درد پات گریه میکردی مثلا خانم دکتر و میزدی بعد به خودت میگفتی   ناس ناس.. (ناز)بعدم لبات وغنچه میکردی وبه زور خم میشدی تا پات و بوس کنی نمیدونستم به کارات  بخندم یا برا درد کشیدنت ناراحت باشم ..چند تا عکس از اون لحظه ها رو تو ادامه پست  گذاشتم.الهی تنت هیچوقت درد نبینه ...
19 مهر 1390

فتح قله

نمیدونم چرا اصلا از بلندی نمیترسی یعنی کافییه حواسم نباشه یه چیزی میزاری زیر پات ومیری بالای مبل .میز. اینه توالت.تخت..حالا مراحل بالا رفتن از اینه توالت ...
12 مهر 1390

دهم مهره

امروز باهم رفتیم اداره...تا من کارای عقب افتادم وانجام بدم. بابا اومد دنبالمون اوتجا که رسیدیم وبابا رفت خیلی شیطونی کردی اصلا نفهمیدم با خانم متصدی چی گفتم توی راه هم همش میگفتی بزارم زمین راه برم اخه چه راه رفتنی دور خودت میچرخیدی رو پله ها مینشستی وارد هر مغازه ای میشدی یه بارم دویدی تو یه بنگاه.خلاصه عطای پیاده روی رو به لقاش بخشیدم .یه تاکسی گرفتم اومدیم خونه .تو پارکینگ یه کم اب جمع شده بود خودت انداختی توش .بعدم گیر دادی به دوچرخه همسایه که سوار شی .بیچاره سوارت کرد اصرا میکردی پله هارو خودت بیای بالا .خلاصه خوب خسته ام کردی .رسیدیم که خونه کمی غذا خوردی حالا هم از خستگی بیهوش افتادی خوابیدی ومن فرصت کردم بیام ودستی به وبلاگ بزنم ...
9 مهر 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شکست سکوت می باشد