4.الان دار ه برا خودش جریمه مینویسه.... قربون پلیس خانومم برم
شعر پاییز
از تو کتاب فصلها پاییز خانوم بیدار شد چارقدشو سرش کرد مشغول کار و بار شد دوید میون باغو گرما رو جابه جا کرد باد سرد شیطونو راهی کوچه ها کرد با دستای جادوییش درختارو جادو کرد همه برگهای باغو با حوصله جارو کرد کلاغارو خبرکرد قارو قار و قار بخونن اومدن سرمارو همه دیگه بدونن ابرا رو زود فرستاد تا که بباره بارون اونوقت صدای پاییز پیچید تو گوش ناودون ...
نویسنده :
مامان صبا
14:40
بدون عنوان
سلام به دوستای گلم عموها وخاله های مهربونم این چند روز ه مامانی من لباسای زمستونیامو در اورده وتنم میکنه بعضی ها کوچیک شدن مامان اونارو میده به کوچولوهای دیگه بقیه شونم میشوره اتو میزنه که من بپوشم.من انقده ذوق میکنم لباسای جدید میبینم وهی به مامانم میگم (اده) (اپوش) بده بپوشم راستی مامان وباباهای مهربون مواظب دوستای من باشین که خدای نکرده مریض نشن. ...
نویسنده :
مامان صبا
14:32
تو خونه ما همه در حال نوشتن وخوندن هستن همین باعث شده.....
چند روزه یه سر رسید قدیمی رو که گذاشته بودم دور بندازم گیر دادی وبر داشتی حالا اون سر رسید شده دترت(دفترت)بعد با یه اداد(مداد) راه می افتادی دنبال بقیه وهی میگی ایشی ایشی (بشین) طرف که نشست دیگه بدبخت تعطیل میشه چون تمام کارو زند گیش و باید ول کنه تا هیییییی دش دش (چشم چشم دو ابرو) بکشه هی تو ورق بزنی اون بکشه ... ...
نویسنده :
مامان صبا
11:13
پرستار میشوم...شعر از عمو مهرتاش
مریض که می شوی پرستار می شوم ... می آیم و می نشینم کنار تخت دلتنگی ات موهایت را با دستانم نوازش می کنم می روم و قرص "ماه " را برایت می آورم! تب که می کنی در حوض شب پاشویه ات می کنم حوضی که همان قرص در آن است و پتوی نم دار ابر را رویت می کشم دستانت را در دستم می گیرم و تا خود صبح برایت دعا می خوانم غصه نخور نازنین من تا خورشید سلام کند خوب شده ای ... ...
نویسنده :
مامان صبا
16:22
البوم شکار لحطه های (2)
این البوم قسمت دوم عکسهایی از فضولیها... و کمک های صبا به مامان ورسیدکی به عروسک .ومطالعات صبا میباشد امیدوارم خوشتون بیاد ...
نویسنده :
مامان صبا
15:42
این هم بگذرد
مهر ماه به نیمه رسیده واکثر استادای دانشگاه بهمون تحقیق گفتن ومن سخت مشغول انجام تکالیفم هستم .کلاسهای صبا هم همچنان ادامه داره .وخدا رو شکر ازپیشرفتش راضییم .چند وقتییه دیگه من صبارو کلاس نمیبرم و بابا ی صبا اونو میبره ومن تمرینات اورو انجام میدم .مادر وپدر مهربونم که جاداره ازشون تشکر کنم .ودستاشونو ببوسم .هم خیلی من وکمک میکنن.الان که دارم وب رو اپ میکنم صبا وپدرش پیش خانم ولی زاده مربی زحمتکش صبا هستن ..روزها میگذره ومن هر روز احساس ارامش بیشتری میکنم چون با بزرگ شدن صبا اون عاقل تر میشه وحرفامو میفهمه هر چندبازیگوشه . ...
نویسنده :
مامان صبا
15:31
البوم شکار لحطه های (1)
شکار لحظه هایی از ... بازیها.شیطنتها ..و خرابکاریهای صبا را در ادامه مطلب ببینید .البته اگه ناراحتی قلبی دارید نگاه نکنید ...
نویسنده :
مامان صبا
14:52